My world
جبر می گویدم که بنویسم از تویی که درون من جاری ست شعر تنها پناه امن من است گرجه او هم رفیق خوبی نیست یک نفر با تو راه می آید یک نفر سد راه من شده است یک نفر نقشه می کشد هر روز در تنم جنگ تن به تن شده است... یک نفر در منی که ساخته ای روز ها هی سراب می بیند شب برای تو شعر می خواند شب برای تو خواب می بیند... شب حقیر است پیش گیسویت ماهیگیری به موی خود بستی چشم هایت ستاره میزایند آسمان دار قابلی هستی ....! امیر حسین اثتاعشری
نوشته شده در یکشنبه 98/8/19ساعت
12:22 صبح توسط Ava.4A8 نظرات ( ) |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |