خانه دلتنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود برخواهد گشت ابری هست به چشمم لغزید و سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد در کمین دل آن کودک خرد؟ آری آن روز چو می رفت کسی داشتم آمدنش را باور من نمیدانستم معنی هرگر را تو چرا بازنگشتی دیگر ؟ آه ای واژه شوم خو نکرده ست دلم با تو هنوز من پس از این همه سال چشم دارم در راه که بیایند عزیزانم آه خفته ها ! زنگ چیز خوبی نیست شیشه ها ! سنگ چیز خوبی نیست وصله ها را به من بچسبانید به شما انگ چیز خوبی نیست های ! عاشق نشو نمیدانی که دل تنگ چیز خوبی نیست کری از پیش یک سه تار گذشت گفت : آهنگ چیز خوبی نیست گفته بودی {شهید } یعنی چه پسرم ! جنگ چیز خوبی نسیت ((عشق ))در لحظه پدید می آید،((دوست داشتن ))،در امتداد زمان . این ،اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است . عشق ،معیار ها را در هم میریزد ؛دوست داشتن بر پایه ی معیار ها بنا می شود. عشق،ناگهان و ناخواسته شعله می کشد ؛دوست داشتن از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد. عشق ، قانون نمی شناسد؛دوست داشتن ،اوج احترام به مجموعه ای از قوانین عاطفی ست. عشق،فوران می کند_چون آتشفشان ،و شره می کند _چون آبشاری عظیم ؛ دوست داشتن ،جاری می شود_ چون رودخانه ای بر بستری با شیب نرم . عشق ،ویران کردن خویشتن است؛ دوست داشتن ،ساختنی عظیم. عشق ،دق الباب نمی کند ،مودب نیست ،حرف شنو نیست، درس خوانده نیست ،درویش نیست ، حسابگر نیست ، سر به زیر نیست ،مطیع نیست ... عشق ، دیوار را باور نمی کند ،کوه را باور نمی کند ،گرداب را باور نمی کند ،زخم دهان بازکرده را باور نمی کند ،مرگ را باور نمی کند... عشق و دوست داشتن از پی هم می آیند ؛اما هرگز در یک خانه منزل نمی کنند . عشق ،انقلاب است ؛دوست داشتن ، اصلاح . میان عشق و دوست داشتن هیچ نقطه ی مشترکی نیست . نادر ابراهیمی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |