صلح ، یک اتفاق نیست که ناگهان بیفتد،وقتی همه خوابیم؛ صلح یک ماجراست؛ ماجرایی به بلندای همه خواب ها و بیداری هایمان. صلح،قصه ای طولانی ست که آدم ها همه آن را می نویسند.قصه ای که همه آن را زندگی می کنند. هر آدمی در این قصه کلمه ای ست ،عبارتی ،جمله ای یا شاید سطری و صفحه ای . صلح، قانون نیست؛نه می توان جهان را به آن ملزم کرد و نه انسان را. صلح، یک باور است ؛بر مبنای انتخاب ،بی هیچ اجباری .انتخابی از صمیم جان و از ته دل . انتخاب آشتی به جای قهر ، دوستی به جای دشمنی ،رواداری به جای ناسازگاری ،مدارا به جای نا شکیبایی. اما این آشتی و این دوستی و این سازگاری و این مدارا از "من" شروع می شود. آشتی هر کس با خودش ، دوستی هر کس با خودش ،سازگاری و مدارای هر کس با خودش. و آن زمان که هر کس با خود آشتی کرد و دوست شد ،می تواند با دیگری هم دوستی کند و آشتی . و آن دیگری نامش جهان است . و تنها آنکه هم خود را دوست دارد و هم دیگری را،می تواند خدا را نیز دوست بدارد. عرفان نظرآهاری قلبی بزرگتر از جهان
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |