گاهی دست خودت را بگیر و به خرید برو! برای آخر هفته ات برنامه سینما و تاتر بچین! خودت را به نوشیدن یک قهوه در کافه ای که دوست داری دعوت کردن ! چشمانت را ببند و برای خودت یک موزیک آرام بگذار! بیخیال ماشین و اتوبوس و مترو ،مسیر تکراری هر روز را قدم بزن ! کتابی که دوست داری را به خودت هدیه کن ! برای گلدان اتاق خوابت ،گل های خوشبو بگیر! در دفترجه روزانه ات بنویس؛ تو قرار است از لحظاتی که میگذرد لذت ببری! خلاصه که به خودت ،به علایقت احترام بگذار ! میدانی چیست رفیق؟ عشق زیباست! دوست باید باشد، اما حال زندگی وقتی خوب می شود، که هوای خودت را داشته باشی...! امروز رو میخوام با یک متن انگیزشی طور تموم کنم ،که واقعا توی زندگیم تاثیر عالی داشته . کاشکی یه روزی برسه که به تونیم از ته دل عاشق خودمون باشیم. از رویا تا دنیا فاصله ی زیادی هست. همیشه قرار نیست رویاهامون دنیامون رو بسازن. یه وقتایی دیدن رویاهامون حتی توی خواب هم از محال ترین اتفاقات است.گاهی هم رویای ما،اجزای سازنده ی دنیای انسان دیگه ای میشن... آدم بدون رویا در برابر خیلی از سختی های دنیا به زانو در میاد ؛ اما باید یادمون باشه که رویاها یک تاریخ مصرفی دارن؛ تاریخ مصرفشون که تموم بشه دیگه یه رویای سازنده نیستن؛بلکه تبدیل به یک رویای مخرب میشن؛رویایی که از درون ویرونت میکنه و تمام نیروت رو از بین میبره. رویاهارو باید تو تاریخ مصرف خودشون دوست داشت ؛رویاهای تاریخ مصرف گذشته چیز هایی نیستن که بتونن دنیامون رو زیبا و راحت کنن. گاهی باید از یه سری رویاها دست کشید و به رویاهای دیگه ای پرداخت تا توان ادامه ی زندگی رو داشت. تاریخ رویاهات رو چک کن! #فاطمه_سادات_مخبر هیچ چیز زیباتر از غروب خورشید ندیده ام... هیچ چیز دل انگیز تر از غروب خورشید ندیده ام... و هیچ چیز مثل او نمیتواند مرا ساعت ها به تماشای خود بنشاند... بویان میش گفت : پس حق داشتم نگرانت باشم.چه به روزت آمده گالان ؟چه به روزت آمده که اینطوز از دنیا بریده ای؟ گالان اهسته جواب داد:خدا نمی بخشد آن هایی که مرا به چنگ سولماز اوچی انداختند. _تو بخشیده شدن آن ها را می خواهی چه کنی ؟همین بس که خدا عاشق را همیشه می بخشد گالان ،به شرط اینکه به راستی عاشق باشد.این را همه می دانند-حتی ملا ها ! گالان گفت:مگر خدا ببخشد؛والّا هیچ کس آن گرگ را که سگ گله شود و پای چوپان را بلیسد نخواهد بخشید. _گالان !نگذار که عشق به تو افتادگی بیاموزد.گالان آن طور که بود می تواند عزیز سولماز باشد نه این طور که هست.زنی چنین که می گویند،برای چادرش برّه نمی خواهد ،مرد می خواهد . مگذار ،مگذار که عشق ،افتاده و زمین خورده ات کند ..... قسمتی از کتاب آتش بدون دود به قلم # نادر ابراهیمی
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |